آنچه مهم است عنايت به اين اصل محورى است كه چنين مقامى ميسور خواص از عالمان نيست،چه رسد به افراد عادى از مؤ منان عادل، تا چه رسد به مسلمان فاسق و احدى، جز اوحدىاز اهل معرفت و ولايت، خيال خام و هوس نارس عبور از آن كوى امن و حرم وحمى و حصن مستوررا در سر نپروراند و گرنه هتاف غيب او را رمى، رجم و طرد مى كند كه: به خندهگفت كيت با من اين معامله بود(100). گرچه چنين بلايى كز حبيب آيدهزارش مرحبا گفتيم (101). شقشقة هدرت ثمّ قرّت (102)
اشاره: گرچه فرشتگان به بسيارى از امور غيبى به تعليم الهى عالمند، ليكن برخىاز معارف غيبى از قلمرو علم و حوزه اطلاع آنان خارج است؛ چنان كه به عنوان نمونه،كمال مكنون انسان و نقص مكتوم ابليس براى ملائكه معلوم نبود و چنان كه هنگامى كهحضرت خليل الرحمان، محكوم (حرقوه و انصروا الهتكم ) شد فرشتگان، ضجه زدند وخداوند فرمود: اگر از شما كمك خواست او را يارى دهيد و هنگامى كه فهميدند حضرتابراهيم همت خود را آنان رفيعتر دانست خداوند فرمود:الماقل لكم انى اعلم ما لا تعلمون (337) و هنگامى كه ابليس، مستكبرانه راى خود رابر فرمان الهى برتر دانست و تاكنون نقص استكابرى وى براى ملائكه مكتوم بود مىتوان هتاف عتاب آلود: (انى اعلم ما لا تعلمون )، را با گوش ملكوتى شنيد.