نزیب

لغت نامه دهخدا

نزیب. [ ن َ ] ( ع مص ) نزب. نزاب. رجوع به نَزْب شود.

فرهنگ فارسی

نزب. نزاب.

جمله سازی با نزیب

سالار شاه بندی شاه جهان گشائی جز بخت را نزیبی جز تخت را نشائی