در سادهترین تعریف، تصویر نمایی بصری از یک شی، فرد یا صحنه است. این نمای بصری میتواند به صورت عکس، نقاشی، فیلم و یا هر نوع رسانه بصری دیگری باشد. تصاویر میتوانند احساسات، افکار و داستانها را منتقل کنند و به ما کمک کنند تا با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار کنیم. عکس که از واژه هندواروپایی haksi نشأت گرفته یا فتوگراف نوعی تصویر است که به واسطه تابش نور بر یک سطح حساس به نور معمولاً فیلم عکاسی یا حسگرهای الکترونیکی مانند دستگاه جفتکننده بار یا تراشه سیموس ایجاد میشود. بیشتر عکسها با استفاده از دوربین آنالوگ گرفته میشوند. این دوربینها از لنز برای تمرکز طول موجهای مرئی نور استفاده میکنند تا تصاویری قابل مشاهده برای چشم انسان تولید کنند. فرآیند تولید عکس را عکاسی مینامند. نخستین عکس در سالهای ۱۸۲۶ یا ۱۸۲۷ میلادی توسط ژوزف نیسهفور نیپس ثبت شد. واژه فتوگراف در سال ۱۸۳۹ توسط سر جان هرشل ابداع شد و از دو واژه یونانی phos به معنای نور و به معنای نگارش تشکیل شده است که به معنای نگارش با پرتو است. لازم به ذکر است که عکس نباید با تصویر اشتباه گرفته شود؛ زیرا عکس تنها بخشی از مجموعهای از تصاویر است.

تصویر
لغت نامه دهخدا
تصویر. [ ت َص ْ ] ( ع مص ) صورت کردن.( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( زوزنی ). صورت کردن چیزی را و آفریدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). صورت کردن و این مصدر بمعنی اسم مفعول مستعمل است. ( غیاث اللغات ). صورت و شکل قرار دادن چیزی را و نقش کردن و رسم نمودن. ( از اقرب الموارد ):
کین محال است و فریب است و غرور
زآنکه تصویری ندارد وهم کور.مولوی. || صورت کردن جنین در رحم مادر:
جانی ز تو بستدند و دادند
فرزند ترا بگاه تصویر.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 777 ). || ( اِ ) صورت برانگیخته از چوب و گل و جز آن. ( منتهی الارب ). صورتی که از چوب و گل و امثال آن سازند یا بر دیوار و غیر آن نگارند و این مجاز است و با لفظ کشیدن و کردن مستعمل. ( آنندراج ). صورت و نقش و رسم و شبیه و پیکر و نگار و بت و شکل و صورت کشیده شده ای بر روی صفحه کاغذ و یا پرده نقش شده. تندیس وتندسه و تندس. ( ناظم الاطباء ). ج، تصاویر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ):
بسان فالگویانند مرغان بر درختان بر
نهاده پیش خویش اندر پر از تصویر دفترها.منوچهری.نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می
تمثیل های عزه و تصویرهای می.منوچهری.به دمهای سنجاب نقاش آبان
به زرنیخ تصویر بستان نماید.خاقانی. || در بیت زیر بمعنی نظر، حکم، کیفر، امر آمده است:
دار کی ماند بدزدی لیک آن
هست تصویر خدای غیب دان.مولوی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شکل و صورت کسی یا چیزی که بر روی کاغذ، دیوار، و مانند آن کشیده شود.
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) صورت کسی یا چیزی را کشیدن نقش کردن. ۲ - ( اسم ) صورتگری صورت سازی. ۳ - ( اسم ) صورتیکه برکاغذ دیواروغیره کنند نقش. جمع: تصورات تصاویر. ۴ - نمایش اشکال بر روی صفحه ای مستوی ( صفح. تصویر ).
فرهنگستان زبان و ادب
{image} [مهندسی نقشه برداری] نمایشی از یک جسم که با استفاده از پرتوهای الکترومغناطیسی یا نور هندسی ایجاد می شود، به گونه ای که معمولاً میان نقاط نمایش و نقاط منابع پرتو تناظر یک به یک وجود دارد
دانشنامه عمومی
فَرتور ( picture ) در فارسی احتمالاً از واژه پرتو گرفته شده است، واژه انگلیسی نیز از لاتین pictura به معنای نقاشی از pictus و pingo گرفته شده است. واژه وینه ( image ) از وین حالت دیگر بین، از پارسی کهن به معنای دیدن گرفته شده و واژه انگلیسی اش هم از فرانسوی که خود از لاتین imago است گرفته شده در معنای کپی، مانند. واژه شید ( photo ) به معنای نور است که در واژه خورشید هم دیده می شود، که واژه انگلیسی از یونانی باستان phos آمده به معنی نور که در اصل کوتاه شده photography ( شیدنگاری ) است.
نگاره از نخستین رسانه های گروهی میان انسان ها بوده است.
با نشانه شناسی نگاره، می توان ویژگی های یک نگاره را شناخت، اگر چه نظریات گوناگونی برای دستیابی به نگاره چون نظریهٔ اطلاع رسانی، نظریهٔ ریاضیات، نظریهٔ روانشناسی، نظریهٔ بیان و غیره وجود دارد. اما با این حال نشانه شناسی نگاره به شناخت و درک بهتر یک تصویر کمک بسیاری می کند.
در نظریهٔ نشانه شناسی، مهم ترین گزینه «دلالت» است و نه «احساسات هنری». در نظریهٔ نشانه شناسی، سخن از «شیوهٔ تولید معنای» نشانه است. یک نشانه در اصل یک نشانه نیست، مگر آن که «مبین ایده ها» باشد و در پندار افراد دریافت گر، «تاویلی» برانگیزد؛ بنابراین می توان گفت هر چیزی می تواند نشانه باشد، چرا که انسان ها از همان آغاز، شروع به تاویل محیط اطراف خود کردند.
«نگاره ذهنی» تصویری است که در نبود اشیا یا پدیده ها در ذهن وجود دارد. طرح آغازین هنرمندان معمولاً نخست در ذهن و پندارشان مجسم می شود و سپس شکل حقیقی به خود می گیرد.
تصویر (بردار). در هندسهٔ تحلیلی، «تصویر بردار a → روی بردار b → » ( با نماد proj b → a → ) برداری ست در راستای b → و طول | a → | cos θ.
| proj b → a → | = a → ⋅ b ^ = | a → | cos θ
proj b → a → = ( a → ⋅ b ^ ) b ^ = ( | a → | cos θ ) b ^
proj b → a → = ( a → ⋅ b ^ ) b ^ = a → ⋅ b → | b → | 2 b →
که در آن b ^ برابر بردار یکّهٔ b → است.
توجّه داشته باشید که cos θ را می توان از رابطهٔ cos θ = a → ⋅ b → | a → | | b → | محاسبه کرد.
تصویر (ترانه دف لپارد). «تصویر» ( به انگلیسی: Photograph ) تک آهنگی از دف لپارد است. این ترانه در ۳ فوریه ۱۹۸۳ توسط ورتیگو رکوردز منتشر شد، همچنین ترانه در آلبوم هیستری ( ۱۹۸۳ ) قرار داشت.
تصویر (ریاضیات). اگر f یک نگاشت، تابع یا تبدیل از دامنهٔ D به هم دامنهٔ Y باشد، آنگاه تصویر f ( به انگلیسی: Image ) که گاه به آن برد f نیز گفته می شود، مجموعهٔ مقادیری است که f با تغییر ورودی اش روی مقادیر D به دست می دهد. اصطلاح تصویر تابع در متون آکادمیک نسبت به برد برتری دارد. تصویر تابع می تواند برای زیرمجموعه هایی از دامنه نیز تعریف شود. f بیانگر تصویر بازهٔ تحت تابع f است.
تصویر یک تابع زیرمجموعه ای از هم دامنهٔ آن است.
دانشنامه آزاد فارسی
عکس یا نمای ظاهری جسمی حقیقی، حاصل از عبور نور از عدسی یا بازتابش نور از آینه. اگر پرتوهای نور واقعاً از محل تشکیل تصویر بگذرند، به آن تصویر حقیقی می گویند. تصویرهای حقیقی را، مانند آنچه در دوربین عکاسی یا با عدسی پروژکتور تشکیل می شود، می توان روی پرده نمایش داد. به تصویری که نتوان آن را روی پرده نمایش داد، مانند تصویری که در آینۀ تخت تشکیل می شود، تصویر مجازی می گویند.
تصویر (ریاضیات). تصویر (ریاضیات)(image)
(یا: نگاره) در ریاضیات، عدد یا نقطۀ حاصل از تبدیل یا اِعمال یک تابع. به زبان فنی، تصویر نقطۀx تحت تابعf مقدار تابعیِf(x) متناظر باx است. اگرA زیرمجموعه ای از دامنۀf باشد، آن گاه تصویرA را باf(A) نشان می دهند که مجموعۀ همۀ تصاویر اعضایA است.
ویکی واژه
صورت کسی یا چیزی را کشیدن.
(مجاز): شرح و بیان، شرح دادن.
تصویرگری، صورت سازی.
صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند.
شرح دادن، شرح و بیان.؛ تصویر سه بعدی: تصویری که عمق و حجم را نشان میدهد.



