مملوکیت

لغت نامه دهخدا

مملوکیت. [ م َ کی ی َ ] ( ع مص جعلی، اِمص ) عبودیت و بندگی و غلامی و گرفتاری و اسیری و محبوسی. ( ناظم الاطباء ): قنانة و قنونة، مملوکیت و بندگی. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با مملوکیت

این نظام فرمانروایی، پادشاهی مطلقه نامیده می‌شود که در آن، شاه برای کشور مانند سر برای بدن است و مردم در مقام مملوکیت و عبودیتِ پادشاهند و وظیفه‌شان اطاعت محض از او است. بررسی رساله‌های عهد ناصری و دوران منتهی به انقلاب مشروطه نشان می‌دهد که در بین اندیشمندان آن زمان، دو نظریه در خصوص تغییر نظام سیاسی سلطنت مطلقه وجود داشته‌است؛ یکی گذار به سلطنت مطلقهٔ منظم و دیگری گذار به سلطنت مشروطه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه
نحوه
رقیق
رقیق
قمبل
قمبل
سلیطه
سلیطه