مراح

لغت نامه دهخدا

مراح. [ م َ ] ( ع اِ ) جای شب آمد و شدکردن. نقیض مغدی، یقال: ماترک فلان من ابیه مغدی و لامراحاً؛ اذا اشبهه فی احواله کلها. ( منتهی الارب ). آنجا که شبانگاه آنجا بازآیند. ( مهذب الاسماء ). جای راحت و آسایش. ( غیاث اللغات ).اسم مکان است از راح ضد غدا. ( از متن اللغة ). || ( مص ) رفتن و روان شدن. ( غیاث اللغات ). رجوع به رواح و رجوع به حاشیه مربوط به معنی قبلی شود.
مراح. [ م ُ ] ( ع اِ ) شب جای ستور. ( منتهی الارب ). موضعی که شتران به سوی آن روند و آرام گیرند. ( غیاث اللغات ). مأوی و آرامگاه و محل استراحت شبانگاهی شتر و گاو و اغنام. ( از اقرب الموارد ). مناخ. ( متن اللغة ).
مراح. [ م ِ ] ( ع اِمص ) نشاط. شادی. ( غیاث اللغات ). شادمانی وفیرندگی و خرامش. اسم است مصدر را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نشاط و شادی

جمله سازی با مراح

بوراراس مراح با نام علمی Boraras merah گونه‌ای ماهی از خانواده پرتوبالگان از تیره بوراراس است که بیشتر با نام رازبورای فونیکس (Phoenix rasbora) شناخته می‌شود. طول آن بین ۱۵ تا ۲۰ میلیمتر است و رنگ پایه آن قرمز است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال لنورماند فال لنورماند فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال قهوه فال قهوه