مثبی

لغت نامه دهخدا

مثبی. [ م ُ ث َب ْ بی ] ( ع ص ) گردآورنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ورجوع به تثبیة شود. || پیوسته باشنده برکاری. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ملازم کاری. ( ناظم الاطباء ). || اصلاح کننده ٔچیزی. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || افزون و تمام کننده. || بزرگ دارنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بر خوی پدر رونده. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || آنکه شکایت حال و حاجت خود پیش کسی برد و یاری خواهد.( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تثبیة شود.

فرهنگ فارسی

گرد آورنده

جمله سازی با مثبی

💡 تابستان بی پایان نظرات خوبی از منتقدان و عموم دریافت کرد. در وبسایت djbooth.net، از ۵ نمره ۴٫۷ گرفت و در وبسایت‌های دیگر نظیر barryfest.com هم نظرات مثبی کسب کرد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز