لت دادن

لغت نامه دهخدا

لت دادن. [ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) (... آب ) قسمتی از آب را در مجرای غیر صاحب آن افکندن. ربودن آب. باز کردن مقداری از آب نه برای صاحب آن. باز کردن آب به مزرعه یا خانه خود آنگاه که خوره و نوبت او نیست. تمام یا بعض آبرا به سوی غیر مقصد راندن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لت دادن آب. قسمتی از آب را در مجرای غیر صاحب آن افکندن.

جمله سازی با لت دادن

بدون علامت تا خیلی شدید. با شروع ناگهانی استفراغ، سردرد، کرامپ‌های روده‌ای، با تب خفیف یا بدون تب. درد در اوایل بیماری وجود دارد و به سرعت از بین می‌رود. شاخص‌ترین علامت آن اسهال حجیم است. از دست دادن مایعات بالغ بر ۵ تا ۱۰ لیتر در روز است. بدون درمان مناسب معمولاً مرگ به علت دهیدراتاسیون شدید، کاهش حجم خون و شوک روی می‌دهد.
على در جواب آنها مى گفت: آيا من جنازه پيامبر را مى بايست در خانه اش ‍ واگذارم و بهكار غسل دادن و كفن كردن و نماز گزاردن و دفن جسد مباركش ‍ نپردازم و از خانه بيرون آيمو با مردم در كار حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله به كشمكشمشغول شود؟!
بایکوت فیلمی است به کارگردانی و نویسندگی محسن مخملباف و بازیگری مجید مجیدی، محمد کاسبی، زهره سرمدی و … که در سال ۱۳۶۴ ساخته شد. بایکوت، بیانگر تضاد دو ایدئولوژی مارکسیسم و اسلام در بین زندانیان، به‌ویژه دو زندانی است که شخصیت اصلی فیلم هستند. پپیام این فیلم نشان دادن نادرستی ایدئولوژی مارکسیسم به بیننده است.
تمامی داد دل باشد به دلبر دل عطا دادن ز دل چون داد تو دادم، ستمکاره چرا باشی
خطاب پيامبر با كشته هاى بدر  جنگ بدر اولين جنگى بود كه در كنار چاه بدر بين مسلمين و كفار قريش ‍ رخ داد. در پايانكار، مشركان شكست خورده و مغلوب شدند. آنان با دادن هفتاد كشته و هفتاد اسير پا بهفرار نهادند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محنت
محنت
حلما
حلما
صبا
صبا
ارین
ارین