لغت نامه دهخدا
قطره برداشتن. [ ق َ رَ / رِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) قطره زدن. ( آنندراج ). تند رفتن:
ندارد آن درازی ره که سالک قطره بردارد
فضای هر دو عالم کرد راه نیم گام اینجا.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).رجوع به قطره زدن شود.
قطره برداشتن. [ ق َ رَ / رِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) قطره زدن. ( آنندراج ). تند رفتن:
ندارد آن درازی ره که سالک قطره بردارد
فضای هر دو عالم کرد راه نیم گام اینجا.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).رجوع به قطره زدن شود.
( مصدر ) قطره زدن: ندارد آن درازی ره که سالک قطره بردارد - فضای هر دو عالم گرد راه نیم گام اینجا.
💡 آيا برداشتن يك قطره از آب دريا، در كم و يا زياد شدن آب دريا تاءثيرى دارد؟!