بلا انتظار

لغت نامه دهخدا

بلاانتظار. [ ب ِ اِ ت ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + انتظار ) بدون انتظار. ( فرهنگ فارسی معین ). اتفاقاً. غیرمنتظر. نابیوسان.

فرهنگ فارسی

بدون انتظار.
بدون انتظار ٠ اتفاقا ٠ غیر منتظر ٠ نابیوسان ٠

جمله سازی با بلا انتظار

گر همی داری فرح را انتظار در بلا نبود بصیرت هیچ کار
چو دردمند به صحت، به انتظار بلا چو شیرخوار به پستان، به اشتیاق اجل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر
تزویر
میلف
میلف
خاطرات
خاطرات
افتراق
افتراق