داور داوران

لغت نامه دهخدا

داور داوران. [ وَ رِ وَ ] ( ترکیب اضافی ) قاضی قاضیان. حاکم حاکمان. || ( اِخ ) پروردگار و خدای تعالی که بر داوران داور است:
بهر جا که موکب درآری براه
کنی داور داوران را پناه.نظامی.

فرهنگ فارسی

قاضی قاضیان

جمله سازی با داور داوران

بنالید بر داور داوران که ای کردگار زمین و زمان
خجل شد ز بازوی و دست و کمان پناهید بر داور داوران
چو دادیم ناموس نام‌آوران بده دادم ای داور داوران
بنالید بر داور داوران که ای پاک دادار نام‌آوران
زدی بانگ بر من چو جنگاوران نترسیدی از داور داوران
سوی بیشه شد همچو شیر ژیان پناهید بر داور داوران
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان فال مارگاریتا فال مارگاریتا