بنالید بر داور داوران که ای کردگار زمین و زمان
خجل شد ز بازوی و دست و کمان پناهید بر داور داوران
چو دادیم ناموس نامآوران بده دادم ای داور داوران
بنالید بر داور داوران که ای پاک دادار نامآوران
زدی بانگ بر من چو جنگاوران نترسیدی از داور داوران
سوی بیشه شد همچو شیر ژیان پناهید بر داور داوران