کلمهی «تنگ و تار» در فارسی به معنای محدود و تاریک بودن فضا یا محیط است و معمولاً برای توصیف مکانهایی به کار میرود که کوچک، بسته و کمنور هستند. این واژه در ادبیات کهن و اشعار فارسی کاربرد فراوان دارد و تصویری از محیطی دشوار، بسته یا گرفته ارائه میکند که عبور و حرکت در آن دشوار است. «تنگ» نشاندهنده محدودیت فضا و سختی حرکت است و «تار» بیانگر کمنوری، ظلمت یا تاریکی محیط است. در ترکیب «تنگ و تار» اغلب شاعر یا نویسنده قصد دارد علاوه بر ویژگیهای فیزیکی مکان، احساس فشار، سختی و دلگیری محیط را نیز منتقل کند. این عبارت میتواند به صورت استعاری نیز به کار رود و محدودیتها و تنگناهای زندگی، شرایط سخت یا وضعیت ناگوار را نشان دهد. «تنگ و تار» با مفاهیمی مانند کوچک و تاریک، محدود و ظلمانی، بسته و تار و محیط سخت و دشوار هممعنی است و بار ادبی و تصویری قوی دارد. به طور کلی، این عبارت بیانگر محیط یا وضعیتی است که محدود، تاریک و دشوار است و در متون ادبی برای انتقال احساس فشار، ناامیدی یا سختی شرایط استفاده میشود.
تنگ و تار
لغت نامه دهخدا
تنگ و تار. [ ت َگ ُ ] ( ص مرکب، از اتباع ) تنگ و تاریک. بی وسعت و بی روشنایی. خلاف فراخ و روشن. محقر و تاریک:
غار جهان گرچه تنگ و تار شده ست
عقل پسند است یار غار مرا.ناصرخسرو.می نبیند آن سفیهانی که ترکی کرده اند
همچو چشم تنگ ترکان، گور ایشان تنگ و تار.سنایی ( از امثال و حکم دهخدا ).رجوع به ماده بعد و تنگ و همچنین تار و دیگر ترکیبهای این دو شود.
جمله سازی با تنگ و تار
کنون کرده زانجا سفر اختیار به سوی دو گز منزل تنگ و تار
ز تاب تیغ و بانگ کوس امروز جهان بر بت پرستان تنگ و تار است
بشد میزبان گفت کای نامدار ببودی درین خانهٔ تنگ و تار
غار جهان گرچه تنگ و تار شدهاست عقل بسنده است یار غار مرا
بکوشیم و مردی به کار آوریم بریشان جهان تنگ و تار آوریم