ریشه و معنای واژه «بِثَمَن» از دو بخش «بِ» و «ثَمَن» تشکیل شده است. بر پایۀ منابع لغوی، حرف «بِ» در این ترکیب به معنای به واسطه یا در برابر است و واژۀ «ثَمَن» به فتح حرف اول و دوم، به معنی قیمت، بها یا ارزش مالی یک کالا یا خدمت به کار میرود. بر اساس آنچه راغب اصفهانی بیان کرده، ثمن به چیزی اطلاق میشود که فروشنده از خریدار در مقابل معامله دریافت میکند؛ خواه پول نقد باشد یا کالای دیگر. همچنین در مفهوم گستردهتر، هر آنچه در عوض چیزی به دست آید، ثمن آن محسوب میشود.
در قرآن کریم، واژۀ «ثَمَنًا» در ده موضع به کار رفته و در همۀ این موارد، به معنای مبادله و عوض کردن آیات الهی یا پیمان خدا با چیزی دیگر است. این مفهوم معمولاً با دریافت پاداش مادی، مقام یا آسایش دنیوی همراه بوده است. جالب آنکه در نه مورد از این ده مورد، واژۀ «قلیلاً» به عنوان صفت برای «ثَمَنًا» آمده که بر کمارزش و ناچیز بودن این عوض دنیوی در برابر حقایق الهی تأکید دارد. در این آیات، اغلب از افعال «اشْتَری» و «شَرَی» استفاده شده که به معنای خریدن یا فروختن در این مبادلۀ معنوی است.
در مجموع، کاربرد قرآنی این واژه بر مفهومی نمادین و اخلاقی دلالت دارد و نشان میدهد چگونه افراد ممکن است ارزشهای اصیل دینی و پیمان با خدا را با متاعی ناچیز و زودگذر معاوضه کنند. این کاربرد علاوه بر تبیین بُعد اقتصادی ثمن، بر اهمیت حفظ عهد الهی و پرهیز از مادیگرایی کوتاهبینانه نیز تأکید میکند.