صمدان

لغت نامه دهخدا

صمدان. [ ] ( اِخ ) ناحیتی است [ به عربستان ] میان صعده و صنعا اندر یمن و اندر وی سه شهرک است و اندر آن شهرها فرزندان حمیرند و ایشان را کشت و بزر است و مراعی ورز. ( حدود العالم ص 96 ).

دانشنامه عمومی

صمدان ( به انگلیسی: Samdhan ) یک منطقهٔ مسکونی در هند است که در بخش قنوج واقع شده است. صمدان ۳۱٬۴۷۹ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با صمدان

ای بنده گان مثل ظهور قدس احدیّتم مثل بحریست که در قعر و عمق آن لئالئ لطیفه منیره أزْیَدْ از احصا مستور باشد و هر طالبی البتّه باید کمر جهد و طلب بسته بشاطئ ان بحر در آید تا قسمت مقدّره در الواح محتومه مکنونه را علی قدر طلبه و جهده أخذ نماید. حال اگر احدی بشاطئ قدسش قدم نگذارد و در طلب او قیام ننماید هیچ از آن بحر و لئالئ آن کم شود یا نقصی بر او وارد آید، فبئس ما توهّمتم فی أنفسکم و ساء ما أنتم تتوهّمون. ای بنده گان تاللّه الحقّ آن بحر اعظم لجّی و موّاج بسی نزدیک و قریب است بلکه أقرب از حبل ورید بآنی بان فیض صمدانی و فضل سبحانی وجود رحمانی و کرم عزّ آبهائی واصل شوید و فائز گردید. ای بنده گان اگر از بدایع جود و فضلم که در نفس شما ودیعه گذارده‌ام مطّلع شوید البتّه از جمیع جهات منقطع شده بمعرفت نفس خود که نفس معرفت من است پی برید و از دون من خود را مستغنی بینید.
به دنبال این نامه ابوالقاسم صمدانی رئیس دانشگاه جهانی آمریکا دکترای افتخاری وی را پس گرفت. میرفطروس نیز چنین واکنش نشان داد: «این‌گونه اقدامات ساخته و پرداختۀ عوامل جمهوری اسلامی یا «مأموران معذور» است... من، تاکنون، هیچ‌گاه و در هیچ مراسم دانشگاهی و غیردانشگاهی، آقای ابوالقاسم صمدانی را ندیده‌ام و لذا پس از آگاهی از وابستگی‌های این فرد، طبق نامه‌های موجود، «دکترای افتخاری» مزبور را پس فرستاده‌ام و نیز خواهش‌ها و درخواست‌های مکرر آقای صمدانی برای سرپرستی بخش ایرانشناسی آن دانشگاه را رد کرده‌ام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر
تزویر
کاپل
کاپل
خوار
خوار
متمایز
متمایز