ستیهنده

ستیهنده به عنوان یک مفهوم کلیدی در فرهنگ و ادبیات، به تحقق نیازهای انسانی و جستجوی معنا در زندگی اشاره دارد. این واژه به طور خاص بر اهمیت شناخت خود و روابط انسانی تأکید می‌کند. در این راستا، ستیهنده در پی ایجاد تعادل بین جنبه‌های مادی و معنوی وجود انسان است. این مفهوم نه تنها به فرد کمک می‌کند تا به درک عمیق‌تری از خود برسد بلکه او را به سوی تعاملات مثبت با دیگران راهنمایی می‌نماید. در این چارچوب، ستیهنده به افراد یادآوری می‌کند که زندگی تنها به دستاوردهای مادی محدود نمی‌شود، بلکه ارزش‌های اخلاقی و روحی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. به همین دلیل، فرد باید به جستجوی حقیقت و شناخت عمیق‌تر از خویشتن بپردازد. این فرآیند نه تنها منجر به رشد فردی می‌شود، بلکه می‌تواند منبعی برای ایجاد ارتباطات معنادار و پایدار در جامعه باشد. بدین ترتیب، ستیهنده به عنوان یک ایده فلسفی، می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی و ارتقاء سطح آگاهی انسان‌ها مؤثر باشد.

لغت نامه دهخدا

ستیهنده. [ س ِ هََ دَ / دِ ] ( نف ) نافرمان و سخن ناشنو. ( برهان ). بی فرمان. ( جهانگیری ). || ستیزه کننده. ( برهان ) ( آنندراج ). لجوج. ( منتهی الارب ). عنید. عنود. ( ربنجنی ) ( دهار ):
بحیله چو روبه فریبنده بود
بکینه چو تیر ستیهنده بود.بوالمثل بخاری.|| فریاد زننده. ( برهان ).

فرهنگ عمید

ستیزنده، ستیزه کننده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه ستیز کند ستیزنده.
نافرمانی و سخن ناشنو. عنود

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم