بیما به عنوان یک واژه، در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده، میتواند به موارد متفاوتی اشاره کند. این واژه معمولاً به معنای فردی است که به نوعی از بیماری رنج میبرد. در جامعه امروز، اهمیت توجه به مسایل بهداشتی و درمانی بیش از پیش احساس میشود و این واژه به نوعی نمایانگر نیاز به مراقبت و درمان است. در نظام سلامت، توجه به آن ها و ارائه خدمات درمانی مناسب از اولویتهای اصلی محسوب میشود. در واقع، هر فردی که با این واژه مواجه میشود، ممکن است به یاد افرادی بیفتد که در حال مبارزه با بیماریهای مختلف هستند و نیاز به حمایت و همدلی دارند. این واژه میتواند یادآور اهمیت توجه به سلامت روان و جسم افراد باشد و ما را به فکر فرو ببرد که چگونه میتوانیم به بهبود شرایط زندگی بیماران کمک کنیم. در نهایت، این واژه نشانهای است از چالشهای انسانی که نیاز به همدلی و همکاری همگان دارد.
بیما
لغت نامه دهخدا
بیما. [ ب ِ ی َ ] ( اِخ ) گویند ناحیه ای است متصل به صعید مصر که در ایام معتضد عباسی یا کمی قبل از آن به دست مسلمانان گشوده شد. ( از معجم البلدان ). || آن دسته از اولاد قبطبن مصر ( سردودمان قبطیان ) را که در صعید مصر ساکن بوده اند مریس میخواندند و آن دسته را که در سفلای مصر سکونت گزیده بودند بیما میخواندند. ( از نخبةالدهر ص 266 و عیون الانباء ج 2 ص 82 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
جملاتی از کلمه بیما
چو بیما نیستی یک لحظه موجود نمیشاید که تا بیما تو باشی
قطع نظر محال است از چشم ناتوانش درمان ماست اما بیما می نماید
با آنکه طبیب است شود شاد به دردم داند که دوای دل بیما من این است