کارم
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
جمله سازی با کارم
از عشق تو گر روزم زینگونه نه تیره ستی در هجر تو گر کارم زین نوع نه زارستی
تا رشته میثاقم با موی تو محکم شد کارم همه بر مویی بر بسته و درهم شد
همی نیاید نقشی به خیره چه خروشم همی نگردد کارم نفیر چون دارم
سخت بی برگم بساز امروز کارم را که هست بیش ازین ما را سر برگ تقاضای شما
چو مدد ز بخت خواهم دل از او غرض نیابد چو درخت زهر کارم بر از او شکر نیاید