در دورهی جاهلیت، زنان عرب معمولاً با پوششی متشکل از مقنعه و روسری، سر و سینهی خود را میپوشاندند و از روپوش برای پوشاندن بدن استفاده میکردند. این شکل از پوشش هرچند وجود داشت، اما کامل و منطبق با معیارهای شرعی نبود. آیات قرآن کریم از جمله آیهی ۳۱ سورهی نور با خطاب «قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ...» به تبیین دقیقتر حدود این پوشش برای زنان مؤمن پرداخته و آنان را فرامیخواند تا دامان خویش را حفظ کنند، زینتهای خود را ـ جز آنچه به طور طبیعی آشکار است ـ بپوشانند و همچنین اضافهی روسریهای خود را بر گریبانهای خویش بیفکنند. این دستور مشخص میکند که اگرچه استفاده از روسری در آن جامعه مرسوم بوده، اما نحوهی پوشش گردن و سینه نیاز به اصلاح و تکمیل داشته است.
شهید مرتضی مطهری با استناد به منابعی مانند تفسیر کشاف، به تبیین این موضوع پرداخته و اشاره میکند که زنان در صدر اسلام دارای حجاب بودهاند، اما این حجاب کامل نبوده است. آنان پیراهنهایی با گریبانهای باز میپوشیدند که گردن و قسمتهایی از سینه را نمایان میگذاشت. همچنین، روسریها را به گونهای بر سر میانداختند که قسمتهای پایین آن به پشت سر انداخته میشد و در نتیجه، گوشها، گوشوارهها، گردن و جلوی سینه در معرض دید قرار میگرفت. بنابراین، پوشش رایج در آن زمان اگرچه بدن را تا حد زیادی میپوشانید، اما قسمتهای زینتی و تحریککننده را به طور کامل حفظ نمیکرد و آیات قرآنی به منظور ساماندهی و تکمیل همین پوشش موجود نازل شد.
در روایتی از امام باقر(علیهالسلام) نمونهای عینی از این شرایط توصیف شده است: روزی در هوای گرم مدینه، زن جوان و زیبایی در حالی که روسری خود را به شیوهی متداول به پشت گردن انداخته و گردن و بناگوشش آشکار بود، از کوچهای عبور میکرد. مردی از اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که از مقابل میآمد، از دیدن این منظرهی زیبا چنان محسور شد که توجهش به اطراف را از دست داد و غرق در نگاه به آن زن گردید. هنگامی که زن وارد کوچهای شد، مرد بیاختیار به دنبالش مینگریست که ناگهان با استخوان یا شیشهی بیرونزدهای از دیوار برخورد کرد و صورتش مجروح شد. پس از به هوش آمدن و با وجود جراحات، به حضور پیامبر(ص) شتافت و ماجرا را نقل کرد. این واقعه بر ضرورت پوشش کاملتر و پیشگیری از چنین موقعیتهایی تأکید دارد.