در فرهنگ ادیان الهی، اصطلاح آخرالزمان بهعنوان آخرین دوره از حیات بشری پیش از برپایی قیامت شناخته میشود. در اندیشه اسلامی، این مفهوم همزمان دو برهه را در برمیگیرد: دوران نبوت پیامبر اسلام(ص) تا وقوع قیامت، و نیز دوره غیبت و ظهور امام مهدی(عج). اگرچه عبارت آخرالزمان بهصورت مستقیم در قرآن کریم ذکر نشده است، اما آیات متعددی به آینده جوامع بشری اشاره دارند و بر استقرار حاکمیت توحید و عدل، خلافت صالحان و پیروزی نهایی حق بر باطل دلالت میکنند.
براساس باورهای رایج، مهمترین ویژگی آخرالزمان، افول دینداری در میان مردم و سپس ظهور یک منجی الهی است. در این دوره، حوادث غیرعادی و نشانههای ویژهای رخ میدهد؛ با این حال، تاریخ دقیق ظهور منجی نامعلوم است و تنها میتوان آن را به بخش پایانی حیات دنیوی که به قیامت متصل میشود، نسبت داد. متفکران و مفسران معاصر مسلمان با استناد به آیات قرآن، آخرالزمان را دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی انسان میدانند و بر ضرورت امید، آمادگی و کوشش فعالانه برای استقرار جامعهای عادلانه تأکید میورزند.
در مقابل، دیدگاه علمای متقدم اسلامی همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی، تحولات آخرالزمان را پدیدههایی غیرعادی و مستقل از روند تاریخی پیشین بشریت میدانستند که تنها در واپسین لحظات زندگی بشر رخ میدهد. با این حال، در برداشت نوین، آخرالزمان قطعهای معین از تاریخ تکاملی انسان است که باید در آن، مسیر تدریجی تکامل تا محققشدن وعده الهی ادامه یابد. بنابراین، مسلمانان نه با انفعال، بلکه با نشاط و مسئولیتپذیری، در انتظار تحقق این وعده الهی و نقشآفرینی در شکلدهی به آیندهای توحیدی به سر میبرند.