روز روشن

در زبان و ادبیات فارسی، ترکیب وصفی روز روشن از دیرباز کاربرد داشته و به‌عنوان یک اصطلاح ادبی و کنایی شناخته می‌شود. این ترکیب از دو واژه‌ی روز و روشن تشکیل شده که در کنار یکدیگر، مفهومی فراتر از معنای تحت‌اللفظی خود بیان می‌کنند و بر پایه‌ی قواعد دستوری زبان فارسی، به‌صورت مرکب وصفی به‌کار می‌روند. از منظر ادبی، این عبارت به‌صورت کنایه‌ای بر روز خوش، زمان فرخنده و هنگامه‌ای همراه با شادی و امید دلالت دارد. در متون کلاسیک و نیز در گفتار عمومی، روز روشن نمادی از روشنایی، صفا و جلوه‌های زیبای زندگی است و اغلب برای اشاره به لحظات مثبت و به‌یادماندنی به‌کار گرفته می‌شود. بر اساس منابع معتبر تاریخی و فرهنگی، از جمله کتاب آنندراج، این اصطلاح به‌عنوان یک تعبیر کهن و پرکاربرد ثبت شده است. چنین ترکیباتی نه‌تنها غنای ادبیات فارسی را نشان می‌دهند، بلکه در انتقال ظرافت‌های معنایی و عاطفی نیز نقش بسزایی ایفا می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

روز روشن. [ زِ رَ / رُو ش َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه است از روز خوش. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

روز خوش

دانشنامه آزاد فارسی

تألیف محمدمظفر حسین لکهنوی، متخلص به صبا، تذکره ای به فارسی در شرح احوال ۲۴۱۱ شاعر فارسی گوی ایرانی، ترکستانی، تاجیک، افغانی و هندی. این اثر، که تألیف آن در ۱۲۹۶ پایان یافته، در واقع تکمله ای بر تذکره هایی چون شمع انجمن و نگارستان سخن است. روز روشن به ترتیب حروف الفبا، در ۳۱ باب و هر باب مخصوص یک حرف نوشته و از آبی تریشنوی آغاز و به یونس ابهری ختم شده است. این تذکره به کوشش محمدحسین آدمیت به چاپ رسیده است (۱۳۴۳ش).

جمله سازی با روز روشن

مشو زنهار بهر جان رهین منت عیسی که خفاش از خجالت روز روشن برنمی‌آید
بخت چون عالی بود بنماید از آغاز کار روز روشن روشنی پیدا کند وقت سحر
چون برون رفت از جهان وز رفتن او شد سیاه روز روشن همچو شب بر دیده اصحاب علم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
ژرف
ژرف
دارک
دارک
پیشنهاد
پیشنهاد