دست زده

لغت نامه دهخدا

دست زده. [ دَ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) به چنگ گرفته. || فتح شده. || بیخته شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دست زدن شود. || ربوده شده. ( ناظم الاطباء ). || مس کرده. مس شده. ممسوس: از علوم شرع بی بهره مانده، مشتی جاهل دست زده شیطان. ( اسرارالتوحید ص 305 ). پس چون آن الفاظ از کثرت استعمال دست زده و پای مال شده است... ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 174 ).

فرهنگ فارسی

به چنگ گرفته یا فتح شده یا بیخته شده یا ربوده شده.

جمله سازی با دست زده

ایشان او را نیز به همراه بردند و سپس بازگشتند و گفتند: بسرقت دست زده و تو زندانیش کرده ای. ما خاندانی هستیم که بدزدی دست نمی زنیم و دزد بدنیا نمی آئیم. حال اگر فرزند من بمن باز دهی که بازداده ای و اگر نکنی ترا نفرینی کنم که تا هفت پشتت را دربرگیرد. والسلام.
صبح روز بعد که ارتش گویانا برای حل و فصل مناقشه به محل رسید. آن‌ها ۹۰۹ جسد از ساکنان را مرده پییدا کردند؛ افراد فوت شده به یک «خودکشی دسته جمعی» دست زده بودند.
نیز دوری از جائی که در آن جا به گناه و خطا دست زده است. و این که آن یاران و هم نشینان و کارها را با یاران و هم نشینان و کارهای نیک بدل سازد.
حسن رستگاری مجد، (زاده ۱۳۵۲ فرزند سلطان) شهروند ایرانی ساکن ترکیه است. او زندانی سیاسی زندان مرکزی ارومیه است که به اعتصاب غذا طولانی دست زده. بازداشت او و ضرب و شتمش در زندان و بیش از همه دست زدن به اعتصاب غذای طولانی بازتاب گسترده‌ای در سایت‌های خبری و فضای مجازی داشته‌است.
موکرجی بطور گسترده در ژورنال‌های علمی چون نیچر و ژورنال پزشکی نیوانگلند به انتشار مقاله دست زده است.
گروه‌های چریکی هرچند خود را به عنوان یک جبهه مردمی به تصویر می‌کشند اما در بسیاری موارد پس از به قدرت رسیدن به پاکسازی‌های خونین دست زده و جمعیت‌های محلی که در گذشته به حکومت سابق وفادار بودند را از بین می‌برند. خمرهای سرخ به رهبری پول پوت در همین چارچوب دو میلیون کامبوجی را به قتل رساندند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز