تارانیس
دانشنامه آزاد فارسی
(از واژۀ ویلزی تاران، به معنای تندر) در اساطیر سلتی، خدای آسمان و تندر. صاعقه و چرخ نشانه هایش بودند. لوکان، نویسندۀ رومی، او را با دو خدای گالیایی دیگر، اِسوس و تئوتاتس، و قربانی کردن انسان مرتبط دانسته است.
جمله سازی با تارانیس
کاهنان و سلتها بر این باور بودند که دارواش عصاره و جانمایهٔ تارانیس (خدای سلتها)، یعنی خورشید و آسمان و تندر را درون خود دارد و هر درختی که دارواش در میان شاخههایش بروید آن درخت مقدس میشود. در هنگام انقلاب زمستانی، کاهن اعظم، خرقهای سفیدرنگ میپوشد و دارواشهای مقدس را با داسی طلایی از میان شاخههای درخت بلوط میچیند. دارواش و میوههای ریز آن برای برگزاری مراسم مذهبی و درمانی به کار میرفت. کاربرد درمانی دارواش به عنوان پادزهر بسیار از زهرها، افزایش باروری در انسان و جانوران، و حفاظت در برابر نیروهای شیطانی بود. اما اینکار، بدخواهانه بود؛ زیرا دارواش، گیاهی بسیار سمی است.
تارانیس به جز اشارهای که لوکان در کتاب فارسالیا کرده, برای ما ناشناخته است. همین قدر میدانیم که نام او به معنای تندرآسا بوده است (معادل توران در زبان ایرلندی) و ایزد تندر, توفانها و آذرخش به شمار میرفته است. تارانیس را معادل ژوپیتر رومی میدانستند و در چندین کتیبه و دستنوشته, با او یکسان شمرده شده است.