سر بسنگ امدن

لغت نامه دهخدا

( سر بسنگ آمدن ) سر بسنگ آمدن. [ س َ ب ِ س َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول، مأیوس شدن. ناامید شدن.

فرهنگ فارسی

( سر بسنگ آمدن ) در تداول مایوس شدن نا امید شدن

جمله سازی با سر بسنگ امدن

گر صد هزار سال زند، سر بسنگ بر متین چو لفظ او گهری ناورد زکان
چه گفتم که باید زنم سر بسنگ کجا بوستان دارد این آب و رنگ؟!
از اول نظر سر بسنگ آمدش در اول نفس، دل به تنگ آمدش
گر بروی تو حریم خویش را در بسته اند سر بسنگ آستان زن لعل ناب آید برون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز