گردون وش

گردون وش

سایه آسمان بدون منت بر سر ماست و همه انسان ها به یک اندازه در برکات آن سهیم می باشند، افرادی نیز هستن گردون وش و آسمانی که بی منت سایه شان بر سر ما هست و لطفشان همواره شامل حالمان می شود.

پدرها، مادرها، همسران و دوستان نیکو انسان هایی هستند گردون وش که همواره دوستمان دارند و محبتشان را همیشه نثار ما میکنند، بدون هیچگونه چشم داشتی بی شک اینها فرشته هایی هستند در قالب انسان که گویی از آسمان آمده اند و زندگی ما را رنگی نیلگون بخشیده اند.

لغت نامه دهخدا

گردون وش. [ گ َوَ ] ( ص مرکب ) آسمان گونه. مانند آسمان:
وآن چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش
ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته.خاقانی.

فرهنگ فارسی

مانند آسمان فلک مانند: وان چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته. ( خاقانی )

جملاتی از کلمه گردون وش

اگر ندارم گردون نگویدم که بدار وگر نتازم گردون نگویدم که بتاز
ای فزوده جهان ز جاه تو فخر وی ز گردون نموده قدر تو عار
قطره بی ظرفم اما چون به جوش آید دلم می کند تنگی خم گردون به جوش باده ام
ببام دیر شد بالای گردون نظر کردست کل در بیچه و چون
عباس معروفی همچنین بنیان‌گذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون، قلم زرین زمانه و جایزه ادبی تیرگان بود.
نام ایشان چون روح باقی ماند ورچه گردون فنای ایشان خواند
نخستین مجموعه شعر او (دستی به شیشه‌های مه گرفتهٔ دنیا) در سال ۱۳۷۳ منتشر و برندهٔ قلم زرین مجلهٔ گردون شد.
هر قدر غم بیند از گردون بود دانا خموش غنچه سانم دل پر از خون باشد و لبها خموش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم