لغت نامه دهخدا
کینه پرور. [ ن َ / ن ِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) آنکه کینه دیگری در دل گیرد تا در فرصتی مناسب ابراز کند و انتقام گیرد:
آن کینه پروری که ز بغض تو دم زند
وآن خون گرفته ای که به کینت کشد رقم.محمد عرفی ( از آنندراج ).
کینه پرور. [ ن َ / ن ِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) آنکه کینه دیگری در دل گیرد تا در فرصتی مناسب ابراز کند و انتقام گیرد:
آن کینه پروری که ز بغض تو دم زند
وآن خون گرفته ای که به کینت کشد رقم.محمد عرفی ( از آنندراج ).
آنکه کین. دیگری در دل گیرد تا در فرصتی مناسب ابراز کند و انتقام گیرد.
💡 بخایندش از کینه دندان به زهر که دون پرور است این فرومایه دهر