کون کردن

لغت نامه دهخدا

کون کردن. [ کو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مباشرت کردن از راه دبر. جماع کردن از پس. ( فرهنگ فارسی معین ). لواط. وطی از دبر. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مباشرت کردن از راه دبر جماع کردن از پس.

جمله سازی با کون کردن

بود کون کردن اندر رأی کس کن چو جلقی لیک جلقِ با تعفّن