کمانه کردن

لغت نامه دهخدا

کمانه کردن. [ ک َ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بازگشتن گلوله پس از خوردن به نشانه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). برخوردن تیر و گلوله و چیزهای سریعالسیر به مانع و بازگشت کردن یا تغییر مسیر دادن آن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

بازگشتن گلوله پس از خوردن به نشانه. برخوردن تیر و گلوله و چیزهای سریع السیر به مانع و بازگشت کردن یا تغییر مسیر دادن آن.

جمله سازی با کمانه کردن

به منظور مهار کردن و نگاه داشتن پوست روی کمانه در قسمت پشت، روی ضخامت ۵/۱ سانتی‌متری، کمانه پوست را به وسیلهٔ میخ‌های سر تخت (شبیه به پونز) مهار می‌کنند.
بمب‌گذاری‌های بانکوک ۲۰۱۲ چند انفجار در بانکوک پایتخت تایلند بود که در ۱۴ فوریه ۲۰۱۲ اتفاق افتاد و منجر به مجروح شدن ۵ نفر شد. مقامات رسمی تایلند گفتند بمب‌گذاری‌ها اقداماتی وحشیانه بود که چند شهروند ایرانی علیه دیپلمات‌های اسرائیلی برنامه‌ریزی کرده بودند. چند ایرانی پس از این حملات دستگیر شدند که یکی از آنها بر اثر کمانه کردن نارنجکی که پرتاب کرده بود، به‌شدت زخمی شده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد فال چای فال چای