چشم عریان. [ چ َ / چ ِ م ِ ع ُرْ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) ظاهراً کنایه از چشم نابیناست: سواد هند خاطرخواه باشد بیکمالان را نماید خانه تاریک روشن چشم عریان را.حضرت شیخ ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
ظاهرا کنایه از چشم نابیناست
جمله سازی با چشم عریان
خلقی از وضع جنون ما به عبرت دوخت چشم هر کجا گل میکند عریانی ما سوزن است