پوزش خواه

لغت نامه دهخدا

پوزش خواه. [ زِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) عذرخواه. طلبنده پوزش.

فرهنگ عمید

عذرخواه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) عذر خواه طلبد. پوزش.

جمله سازی با پوزش خواه

فردای آنروز، اما برای پوزش خواهی به خانه خانم بیتس می‌رود.
با آغاز انتخابات دور چهارم مجلس در ۲۱ تیر۱۲۹۸ خیابانی دوباره دموکرات‌ها را گردآورد و از کردار پیشینش پوزش خواسته خواهان همبستگی دوباره دموکرات‌ها شد؛ ولی باز هم خودکامگی خیابانی کسروی و دیگران را آزرده می‌ساخت.
گنه بس گران بود و پوزش نبرد و دیگر که کین خواه او بود گرد
گه گرفتن خور صد هزار کودک و مرد بدو شدندی فریاد خواه و پوزش گر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه