پر شهوت

لغت نامه دهخدا

پرشهوت. [ پ ُ ش َ وَ ] ( ص مرکب ) که شهوت بسیار دارد. پرشبق. مقابل کم شهوت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) که شهوت بسیار دارد پر شبق مقابل کم شهوت.

جمله سازی با پر شهوت

آه و افسوس بر آل محمد چه مصيبتى كه از جانب خليفه انتصابى عياش ‍ شهوت پرست بهدر دانه هاى آل محمد عليهم السلام رو مى آورد، فرزند من و فرزندانش را مى كشد.(351)
و گفت: هر آن کس که هوای شهوت بر وی غالب است، باید که زن کند تا در فتنه نیفتد و اگر دیوار و زن پیش من یکسان نبودی زن کردمی.
مگر ممكن است كه بدون كندن نعلين شهوت و غضب از پاى نفس و بدون ترك هوى و يكبارهدل به حضرت مولا بستن به طور قرب رسيد؟...(338).
((هر كس كه جوانى را از روى شهوت ببوسد، خداوندمتعال عمل چهل سال او را حبط مى كند)).
ز دام شهوت و ز بند حرص بیرون آی که شخص و روی تو این هر دو کرد لاغر و زرد