وادی دی

لغت نامه دهخدا

وادی دی. [ دَی ی ] ( اِخ ) نام جایی در اندلس است. ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه اموی اندلس سروده نام آن را در شمار قلاع فتح شده او یاد کرده است:
و زعزعت کتائب السلطان
بکل مافیها من البُنیان
فکان من اول حصن زعزعوا
و من به من العدو او قعوا
مدینة معروفة بوحشمة
فغا دَر و ها فحمة مسخمه
ثم ارتقوا منها الی حواظر
فغا دروها مثل امس الدابر
ثم مضوا و العلج و یحذیهم
بجیشه یمشی و یقتفیهم
حتی انتهوا منه لوادی دی
ففیه عقبی الرشد سبل الغی
لما التقوا بمجمع الجوزین
واجتمعت کتائب العلجین
من اهل البون و بنبلونه
و اهل بربط و برشلونه.( از عقدالفریدج 5 ص 265 و 274 ).

فرهنگ فارسی

نام جایی در اندلس است ابن عبدر به در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه اموی اندلس سروده نام آنرا در اشعار قلاع فتح شده او یاد کرده است.

جمله سازی با وادی دی

هرکه را بدرقه آن لشکر مژگان باشد گو همه بار به وادی خطرناک انداز
در وادی عشق، مرد می‌باید، مرد زین لاشه‌سواران چه برآرد دل گرد
دیو کز وادی محرم شنود نالهٔ کوس چون حریر علمش لرزه بر اعضا بینند
از کاهلی فتاده ام از کاروان جدا در وادیی که بانگ درا نشنود کسی
در چنگ من نیامد مرغی ز هیچ گلشن در دام من نیفتاد صیدی ز هیچ وادی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز