لغت نامه دهخدا ( هزارآستین ) هزارآستین. [ هََ / هَِ ] ( اِ مرکب ) کنایت از دریاست، چه هر شعبه از آن به منزله آستینی است. ( برهان ).
جمله سازی با هزار استین هم دست هزار آستینی هم صدر هزار آستانه هزار آستین بادت و جبه صد گراز در بود گوی جیبت رسد گر هزار آستین برافشانی ندهندت زیاده از روزی منت او راست هزار آستین بر کمر کوه و کلاه زمین