هجا هجا

لغت نامه دهخدا

هجاهجا. [ هََ هََ ]( ع اِ صوت ) صوتی است که بدان سگ و گوسپند را برانند. ( از معجم متن اللغة ). رجوع به هَج و هَج هَج شود.

فرهنگ فارسی

صوتی است که بدان سگ و گوسپند را برانند.

جمله سازی با هجا هجا

در فارسیِ مناطقی غیر از تهران، برخی از این قوانین ممکن است تغییر کنند؛ مثلاً در گویش یزدی تکیهٔ اسم و صفت اصولاً روی هجای آغازین است.
غزل و مدح و هجا گویم و یارب زنهار بس که با عقل جفا کردم و با علم ستم
خط ب دارای ۸۷ نشانه هجا و بیش از ۱۰۰ اندیشه‌نگاشت بود. کهن‌ترین اثر مکتوب به میسنی و خط ب مربوط به سال ۱۴۵۰ پیش از میلاد است.
شمس یک‌دست که از دست من و بیم هجا هر شبی تا به سحر روی به خون می‌شویی
امروزه در شعر زبان انگلیسی، به پایه‌ای مرکب از یک هجای مؤکد و دو هجای غیرمؤکد، دوکوتاه‌آخر گفته می‌شود.
شد مختلف به مخرج اگرنه چه شد که هست یک صوت و یک ترانه گهی مدح و گه هجا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه
بی عرزه
فمبوی
فمبوی
لز
لز
فال امروز
فال امروز