هار هار

لغت نامه دهخدا

هارهار. ( اِخ ) شهری بوده است در جنوب دریاچه زره بار کردستان، واقع در کوهستان زاگرس که در قرن هفتم ق. م. در اورامان بوسیله دولت آشور بنا شد. آشوریان آنجا را کرسی ولایتی بزرگ کردند و آن را «کارشاروکین » نامیدند. حاکم این شهر که دست نشانده دولت آشور بود در گزارشی که به سناخریب پادشاه آشور داد مینویسد که در اطراف ما ( شهر هارهار ) آرامشی برقرار است، امادر نواحی جنوب ایشپه بره که دوست آشور است دوچار جنگ است و واکسار ( هوخشتره ) توطئه بر ضد حاکم شهر خود دیده است. هوخشتره پادشاه مادی در حدود 615 ق. م. شهر هارهار، واقع در ایالت قدیم لولویی را به تصرف آورد و به این ترتیب راه او بجانب شمال آشور بازشد. ( کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ).

جمله سازی با هار هار

💡 نابسامانی اوضاع در سرزمین‌های شرقی خلافت موجب شد که هارون شخصآ فرماندهی سپاهیانش را برای سرکوبی حمزه و رافع بن لیث برعهده گیرد.

💡 - خلافت بعد از پدرت به تو خواهد رسيد. هنگامى كه به خلافت رسيدى با فرزندمخوشرفتارى كن. بدين ترتيب ما حضرت را به خانه رسانيديم و بازگشتيم. منجسورترين فرزند پدرم هارون بودم. وقتى كه مجلس خلوت شد گفتم:

💡 این بگفت و در نماز ایستاد. هارون در گریه آمد. گفت: «آخر سخنی بگو».

💡 به اين ترتيب كنيز را در زندان باقى گذاشتند هارون جاسوسى را بر او گماشت، تاچگونگى كار كنيز را به او گزارش دهد.

💡 محققان در کره جنوبی نانو ذراتی از طلا ساخته‌اند که قادر است با استفاده از ویروس هاری سرطان مغز را درمان کند.

💡 در سالى هارون الرّشيد به سفر حجّ رفت و در كنار قبر حضرترسول صلى الله عليه و آله جمعى از بنى هاشم و از آن جمله امام موسى كاظم عليهالسلام جهت زيارت قبر آن حضرت حضور داشتند.