به من، که گرد درت چون سگان همی گردم نواله گر ندهی، استخوان دریغ مدار
شاهان عصر از در من نان خوهند اگر از خوان تو نواله بچون من گدا رسد
... ولها جلال ليس فوق جلالها الا جلال اللهجل جلاله و لها نوال ليس فوق نوالها الا نوال الله عم نواله
نواله دو جهان بر نتافت معدش از آن که سیر بود و برین خوان نمک نداشت ابا
بدزد لب، چو بگیرم به زیر دندانش نواله ای به دهن آمده ست، باز مگیر