نقره ده

لغت نامه دهخدا

نقره ده. [ ن ُ رِ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسن کیاده بخش آستانه شهرستان لاهیجان. در 14هزارگزی شمال آستانه، در جلگه معتدل هوای مرطوبی واقع است و 300 تن سکنه دارد.آبش از رودخانه حسن کیاده از سفیدرود تأمین می شود.محصولش برنج و کنف و توتون سیگار و ابریشم است. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حسن کیاده بخش آستان. شهرستان لاهیجان ٠ در ۱۴ هزار گزی شمال آستانه در جلگ. معتدل هوای مرطوبی واقع است و آبش از رودخان. حسن کیاده از سفید رود محصولش برنج و کنف و توتون سیگار و ابریشم شغل اهالی زراعت است.

جمله سازی با نقره ده

ازو هر ساعتی جیحون شود پر تختهٔ نقره وزو هر ساعتی دریا شود پر لُؤلُؤ لالا
از محک پروا ندارد نقره کامل عیار سر نپیچد هر که در سودا شود کامل ز سنگ
در زمان ریاست فدراسیون طالقانی مربیگری تیم ملی را بر عهده گرفت. در ۶۱ سالگی به مسابقات پیش‌کسوتان جهان در اوکراین مدال نقره کسب کرد.
درپایان این دوره از بازی‌ها، اردن با کسب یک مدال نقره، رتبه ۷۴ را در رده‌بندی المپیک کسب کرد.
کَسْ ونهْ که مه پیغومْ بَوُوئه، اوره «منْ نقره دَکرْدْ دارمهْ، ته یاسهْ، موره»
وی همچنین برنده جوایزی همچون خرس نقره‌ای برای بهترین بازیگر مرد شده است.