ناشتا خورده

لغت نامه دهخدا

ناشتاخورده. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کسی که ناهاری کرده باشد. ( ناظم الاطباء ). ناشتائی خورده. که ناشتائی خورده است. رجوع به ناشتائی شود.

فرهنگ فارسی

کسی که ناهاری کرده است ناشتائی خورده.

جمله سازی با ناشتا خورده

سوگند هم به خاک شریفش که خورده نیست زو به نواله‌ای دهن ناشتای خاک
((يك قاشق سوپ خورى، روغن مايع زيتون، براى اشخاصى كه از كبد مى نالند،داروى شفابخش ممتازى است و بايد صبح ناشتا آنرا بخورند، يك قاشق سوپ خورىروغن زيتون اگر صبح ناشتا خورده شود علاوه براينكه هيچ گونهدل دردى به وجود نمى آورد، مجارى روده ها را چرب كرده و به توده غذاهايى كه در آنجاجمع شده اند اجازه ميدهد راه عادى خود را آهسته آهسته طى كنند.
از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام مـنـقـول اسـت كـه سويق بوحى الهى ساخته شده است وگوشت را ميروياند و استخوان را محكم ميكند و خوراك پيغمبرانست و قاو وت خشك پيسى رازايـل مـيـگرداند و بازيت خوردن گوشت ميروياند و استخوانرا سخت ميكند و بشره را نازكميكند و قوت جماع را زياد ميكند و اگر سه كف سويق خشك ناشتا خورده شود بلغم و صفرارا برطرف ميكند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطاع
مطاع
علامت
علامت
پیشنهاد
پیشنهاد
اوشاخ
اوشاخ