قرص و قایم

لغت نامه دهخدا

قرص و قایم. [ ق ُ ص ُ ی ِ ] ( ص مرکب، از اتباع ) محکم و استوار.

فرهنگ فارسی

محکم و استوار

جمله سازی با قرص و قایم

نام خروس جنگی، به پیشنهاد غلامحسین غریب انتخاب شده بود. علت انتخاب چنین نامی این است که خروس از نظر ظاهر اندام موجودی قرص و مهاجم، و از نظر رنگ آمیزی جلوه گر، از نظر هویت (در ادبیات قدیم ما) نمایندهٔ فرشته بهمن و به عنوان طلایه، وظیفه اش بیداری مردم بود. پس خروس (آن هم جنگی) را انتخاب کردند تا نمایندهٔ زیبایی و نیز مبارز بودن آنها باشد.
ز بهر دست و پای و گوش و فرق دولتش زیبد مه نویاره گردون تخت و پروین قرص و مه افسر
نقل است که روزی حسن برحبیب آمد به زیارت. حبیب دو قرص جوین و پاره ای نمک پیش حسن نهاد. حسن خوردن گرفت. سائلی به درآمد. حبیب آن دو قرص و نمک بدو داد. حسن همچنان بماند. گفت: ای حبیب! تو مردی شایسته ای. اگر پاره ای علم داشتی به بودی که نان از پیش مهمان برگرفتی و همه به سائل دادی. پاره ای به سائل بایست داد و پاره ای به مهمان.
داری دو قرص و زان دو به ماهی گزی، مگز داری دو پول و زان دو به سالی خوری، مخور
دربارهٔ کاربرد این ماده می‌خوانیم: «نوع فعال شده دی‌متیل سیلوکسان‌ها به‌عنوان داروی ضد نفخ به نام دایمتیکون و سایمتیکون شناخته شده‌است. این ماده در ترکیب با داروها در شکل قرص و شربت نیز استفاده می‌شود. نمونه‌ای از این داروها شربت آلومینیوم ام. جی است که حاوی آلومینیوم هیدروکسید، منیزیم هیدروکسید و سایمتیکون است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز