عبدالرحمان بن احمد اصفهانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (ابهام زدایی). عبدالرحمان بن احمد اصفهانی، ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (محدث)، از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری• عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (ادیب)، از ادبای اصفهان
...
[ویکی فقه] عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (ادیب). عبدالرحمان بن احمد اصفهانی، از ادبای اصفهان بوده است.
ابوسعید عبدالرّحمان بن احمد اصفهانی، از ادبای اصفهان بوده و در بغداد سکونت داشته است. کتب زیر از تالیفات اوست: ۱. «ادب الکاتب»؛۲. «تهذیب الفصاحه»؛۳. «رسائل الابهری»؛۴. «الندیم»؛
بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۵۱۳.
۱. ↑ بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۵۱۳.
مهدوی، سیدمصلح الدین، اعلام اصفهان، ج۴، ص۱۹۲.
...
[ویکی فقه] عبدالرحمان بن احمد اصفهانی (محدث). عبدالرحمان بن احمد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری بوده است.
عبدالرحمان بن احمد بن محمّد بن ابی بکر بن علی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری بوده است. پدر شمس الدّین محمود اصفهانی مؤلّف: «شرح تجرید» و استاد جمعی از علماء زمان از آن جمله فرزندش شمس الدّین ابوالثناء محمود بوده است.
مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۳، ص۲۴۸.
۱. ↑ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۳، ص۲۴۸.
مهدوی، سیدمصلح الدین، اعلام اصفهان، ج۴، ص۱۹۲.
...

جمله سازی با عبدالرحمان بن احمد اصفهانی

ظاهراً براثر وضع خراج‌های سنگین بر مردم زرنگ و دیگر نقاط سیستان و به ویژه به سبب دوری ناحیه سیستان از مرکز خلافت امویان، این ناحیه یکی از اصلی‌ترین پایگاه‌های خوارج شده بود. در سال ۴۲، عبدالرحمان بن سمره بار دیگر والی سیستان شد و اختیار تمام شهرهای ناحیه، ازجمله زرنج، را به دست گرفت.
(حافظ بن عبدالبر) در (الاستيعاب ) در بحث از (عماربن عبدالرحمان بن ادى ) گفتهاست در جنگ صفين، هشتاد تن از آنان كه به بيعت رضواننايل شده بودند، با على بن ابى طالب (ع ) بوديم. و شست و سه تن از ما شهيد شدند.از جمله (عمار بن ياسر).
رسول خدا(ص ) بخشى از اراضى آنجا را درسال چهارم هجرت به ابوبكر و عبدالرحمان بن عوف و ابو دجانه، سماك بن خرشهساعدى و ديگران بخشيد (438).
عبدالرحمان بن حجاج مى گويد در منزل امام صادق عليه السلام نشسته و با ايشان غذا مىخورديم براى ما مقدارى برنج آوردند و ما عذر آورديم (كه مثلاميل نداريم ).