جمله سازی با طبر زد انگیز
منم که چون زتکلم طبر زد افشانم دهان سامعه انس و جان شود شیرین
وقتی آید کز اژدهای تبر زین زهر کند بر ملوک طعم طبر زد
مکش از ربقه فرمان سر تسلیم و رضا که شرنگ از لب محبوب طبر زد باشد
شکر بر طبر زد که پیوسته شد ز شیرینی آن هر دو لب خسته شد
جواب تلخ ز شیرین لبت شنیدم و گفتم ز شور بختی من شد شرنگ نار طبر زد
به یاد فتح تبر ای بت طبر زد لعل زنوش لب پسری خواه شیر دختر تاک