شیر گیاه

لغت نامه دهخدا

شیرگیاه. ( اِ مرکب ) همان شیرگیاست. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به شیرگیا شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است که در ساقه و برگه آن ماده سفید رنگی مانند شیر وجود دارد که هر گاه آن را خراش دهند آن ماده خارج شود فرفیون.

جمله سازی با شیر گیاه

چو شد فرهاد خاک از تربت او گیاه مهر شیرین سر برآورد
وجود میوه‌های گوناگون همچون گردو، فندق، تمشک و زغال‌اخته و همچنین زمزمه پرندگان طبیعت از جاذبه‌های این مکان است و در ارتفاعات این تفرجگاه انواع گونه‌های گیاهی دارویی و صنعتی روییده است، گونه‌های گیاهی چون آویشن، کهلیک اوتی، شیرین بیان، بومادران و... که برای بیماری‌های مختلف مانند سرماخوردگی سینوزیت و... مفید هستند، افراد بیشتری را برای جمع‌آوری گیاهان دارویی به این منطقه کشانده است.
چو آب و زمین هردو باشد تباه نروید در آن بوم شیرین گیاه
یونجه، ریشه گیاه بابا آدم، علف گربه، فلفل قرمز تازه، بابونه، علف پرنده، گل عینک، تخم رازیانه، گیاه رازک، شیرین بیان، گل ماهور، گزنه، جو دو سر، نعنا، جعفری، برگ تمشک جنگلی، شبدر قرمز، میوه گل سرخ، نارون و ترشک زرد.
قوردولی گیاهان داروئی زیادی از جمله آویشن. نسترن وحشی. گل ختمی و شیرین بیان و غیره را در خود جا داده‌است. لازم است ذکر شود که طبیعت این قشلاق کیفیت مطلوبی دارد و می‌تواند پذیرای مهمانان و گردشگران مشتاق باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اگزجره
اگزجره
حق الزحمه
حق الزحمه
محسن لرستانی
محسن لرستانی
قرین
قرین