شش شاخ

لغت نامه دهخدا

شش شاخ. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح گیاه شناسی ) گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتاً بزرگ با بریدگیهای عمیق است. لبه برگها نیز مضرس است و لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود ( وجه تسمیه این گیاه به مناسبت وضع بریدگیهای پهنک برگ آن است ). گلش سفید آبی رنگ است. این گیاه در مزارع و لبه جویهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است. قرصعنه. قرسعنه. ایرنج. قرصنه.شنذاب. شوکه ابراهیم. ارینجیون. ارنجیون. کمافیطوس. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگی های عمیق است. لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود ( وجه تسمیه این گیاه پهنک برگ آن است ) گلش سفید آبی رنگ است. این گیاه در مزارع و لبه جوییهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است قرصنعه قرسعنه ایرنج قرصنه شنذاب شوکه ابراهیم ارینجیون ارنجیون کما فیطوس.
گونه گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگیهای عمیق است.

جمله سازی با شش شاخ

💡 دل چو شانه شود از رشک به صد شاخ مرا شانه چون در شکن طره شبرنگ زنی

💡 سرکشی ای شاخ گل از بلبل خود تا به چند کاشکی من آشیان بر شاخ دیگر داشتم

💡 در كتاب دانيال هم خوابى كه وى براى كورشنقل كرده را به صورت قوچى كه دو شاخ داشته ديده است.

💡 از فارسی باستان «آدمخوار». martiya-(آدم)+ khvar-(خوردن). موجودی افسانه‌ای با سر انسان و شاخ، بدن شیر و دم اژدها یا عقرب.

💡 بعضى معتقدند اين نامگذارى به خاطر آن است كه او به شرق و غرب عالم رسيد كه عرباز آن تعبير به قرنى الشمس (دو شاخ آفتاب ) مى كند.

دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز