سرمه زای

لغت نامه دهخدا

سرمه زای. [ س ُ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) سرمه زاینده. تولیدکننده سرمه. بوجودآورنده سرمه:
دیده خورشید چشم درد همی داشت
از حسد خاک سرمه زای صفاهان.خاقانی.

فرهنگ فارسی

سرمه زاینده. تولید کننده سرمه. بوجود آورند. سرمه.

جمله سازی با سرمه زای

باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را ذوق جنون دو چند کن شوق غزلسرای را