راز و نیاز کردن

لغت نامه دهخدا

راز و نیاز کردن. [ زُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرّ وحاجت و خواهش خود را با محبوب درمیان نهادن. ( از فرهنگ نظام ). || خواهشگری نمودن؛ راز و نیازکردن با خدا، دعا و مناجات کردن بدرگاه پروردگار.

فرهنگ فارسی

سر و حاجت و خواهش خود را با محبوب در میان نهادن. یا خواهشگری نمودن راز و نیاز کردن با خدا.

جمله سازی با راز و نیاز کردن

دهمين نداى خدا به بندگان اين است كه: آنان را به دعا و نيايش و راز و نياز فرامى خواند و مى فرمايد:
گر تو خواهی مرد راز و راز دان رو ز استاد این حقیقت باز دان
سنگسار (راز و جرگلان)، روستایی از توابع بخش راز و جرگلان شهرستان راز و جرگلان در استان خراسان شمالی ایران است.
بیک پولاد، روستایی از توابع بخش راز و جرگلان شهرستان راز و جرگلان در استان خراسان شمالی ایران است.
دل بود صحرای راز و هست عشق لاله اش بین چنانم لاله ها بشگفته در صحرای راز
تخت راز و محل آمد چو فلک را ز نجوم ملک را زو شرف آمد چو صد فراز درر