خوی زا

لغت نامه دهخدا

خوی زا. [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ ] ( نف مرکب ) مُعَرِّق. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

معرق

جمله سازی با خوی زا

زاغه، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خوی استان آذربایجان غربی ایران.
سخت می لرزم بر این زنجیر ازین دیوانه ها رشته زلف تو نازک، خوی دلها نازک است
پیکچی امرد که خوی شمع و خوی او یکیست پیش چشم عشقبازان پشت و روی او یکیست
استران، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خوی استان آذربایجان غربی ایران.
هر چند میرویم بجائی نمیرسیم کو جذبه عنایتی از لطف خوی دوست
سعلکده، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خوی استان آذربایجان غربی ایران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
احتساب
احتساب
درس
درس
دانش آموز
دانش آموز