خفته پشت

لغت نامه دهخدا

خفته پشت. [ خ ُ ت َ / ت ِ پ ُ ] ( ص مرکب ) پشت دوتا. قوزی. قوزو. گوژپشت. خمیده پشت:
حکیم نوزده چون پیر خفته پشت شود
درآنگهی که از پس خود کنده جوان بیند.سوزنی.خفته پشتش نعوذباﷲ قوز
چون کمانی که درکشند بتوز.نظامی.

فرهنگ فارسی

پشت دو تا قوزی

جمله سازی با خفته پشت

چرا كه در اين دوران اختناق ظلم و خفقان سياه حاكم بر سرنوشت امت كه شب بيداد وتاريكى طغيان، تيره تر از هر وقت ديگر، همه جا را در كام خود گرفته و چشمه هاىنور را خشكانده است، انفجارى از نور لازم است تا بر (طور) انديشه ها تجلى كند و(موسى خواهان ) را بيدار سازد، بارقه اش دردل دشمن ترس ريزد و در دل دوست، اميد بيافريند، خفته ها را بيدار سازد و به هوش آردو شب را تا پشت دروازه هاى شهر بتاراند... قيام حسين (عليه السّلام )، فجرى است كهپايان سلطه سياه شب شوم كفر را كه در نقاب اسلام، رخ مى نماياند، اعلام مى كند،سپيده صبح مى دمد، سپيده آشنا، كه اين گروه شب زنده دار، بارهاقبل از فجر، بيدار بوده اند و دميدن (صبح ) را ديده اند.
پس از فوت عجیب گنجعلی خان، که او هنگامی که در قندهار شب بر پشت بام خفته بود از بام افتاده وفات یافت، علیمردان خان که پسر بزرگ و جانشین پدر محسوب می‌شد نخست پیکر پدر را از قندهار به مشهد برد و در آستانه حرم امام رضا، پایین پا، به وصیت پدر به خاک سپردو سپس لقب بابایی و حکومت کرمان را از شاه عباس دریافت نمود و به بابای ثانی معروف گردید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز