خر کوچک

لغت نامه دهخدا

خر کوچک. [ خ َ رِ چ َ / چ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) خر ریز. خری که جثه اش کوچکتر از سایر خران است. مقابل خر بزرگ. تدمری. دوبل.

فرهنگ فارسی

خرریز خری که جثه اش کوچکتر از سایر خران است مقابل خر بزرگ.

جمله سازی با خر کوچک

از کوچک و بزرگ بگیرد سراغ یار باشد مگر که چتر سعادت به سر زند
اپسیلون سگ کوچک یک ستاره است که در صورت فلکی سگ کوچک قرار دارد.
در دوران قدیم دو برادر بودند به نام سلامان که برادر بزرگ‌تر و فرمانروا بود و ابسال که برادر کوچک‌تر و زیبا و خردمند و جنگجو بود.
اگر این عدد کوچک باشد (کمتر از یک) تعادل در سمت چپ است. یعنی مقدار بسیار کمی از واکنش دهنده‌ها به فراورده تبدیل می‌شوند.
سهل باشد عشق اگر از خاک بردارد مرا مهر از کوچک‌دلی بسیار شبنم را نواخت
باید توجه کرد که برای برقرار بودن رابطه قانون کولن، هر دو بار باید نقطه‌ای باشند یا به عبارت دیگر ابعاد آنها در مقایسه با فاصله آنها بسیار کوچک باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
درس یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز