حرام و هرس

لغت نامه دهخدا

حرام و هرس. [ ح َ م ُ هََ ] ( ص مرکب، از اتباع ) بیهوده. باطل. نفله. تباه. و در لازم و متعدی با شدن و کردن صرف شود.

فرهنگ فارسی

بیهوده باطل

جمله سازی با حرام و هرس

💡 روزى كه فرشتگان را مى بينند، آن روز براى گناهكاران مژده اى نيست، (بلكه روز كيفر آنهاست ) و (فرشتگان به مجرمان ) مى گويند: (بهشت براى شما) حرام و ممنوع است.

💡 13 بكارگيرى زيردستان در مسير حرام و واداشتن كنيزان عفيف بر فحشا، ممنوع است. (و لا تكرهوا فَتَياتكم على البِغاء)

💡 زصوف اطلس اینرختخانه ام محروم چو آنکسی که نرفته برو حرام و حلال

💡 56 - بدست كردن انگشترى طلا و آويختن زيورآلات حتى در نماز براى زن جايز است،ولى بر مردان حرام و موجب بطلان نماز مى باشد.

💡 دوم آن که جهت دخل نگاه دارد تا از حرام و شبهت و از جهتی که اندر مروت قدح کند چون رشوت و گدایی و مزد حمامی و امثال این نبود.

💡 كلمه (حرمات ) جمع حرمت است و حرمت عبارت است از چيزى كه هتك آن حرام و ترجمه تعظيمشواجب باشد،

سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز