جراحت شدن

لغت نامه دهخدا

جراحت شدن. [ ج ِ ح َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جراحت گردیدن. به صورت جراحت درآمدن:
ازنظر افتاده یاریم و مدتها گذشت
زخمهای تیغاستغنا جراحتها شده ست.وحشی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

جراحت گردیدن بصورت جراحت در آمدن

جمله سازی با جراحت شدن

💡 در روز ۷ ژانویه ۲۰۱۵، حداقل ۲ مرد مسلح (به نامهای سعید کواشی و شریف کواشی) وارد ساختمان دفتر شارلی ابدو در خیابان نیکولا اپِر پاریس شدند و با اسلحه‌های اتوماتیک ازجمله کلاشنیکف بسوی نگهبانان این دفتر و کارکنان آن آتش گشودند که منجر به کشته شدن حداقل ۱۲ نفر و جراحت شدید حداقل ۱۰ نفر شد. ۲ نفر از کشته شدگان افسر پلیس نگهبان بودند. تعقیب گسترده برای دستگیری مظنونین بلافاصله پس از حمله آغاز شد.

💡 حمله به دانشگاه باچاخان توسط یک گروه مسلح در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶ روی داد. در این حمله چند فرد مسلح در دانشگاه باچاخان (زبان اردو: جامعه باچاخان) در شهر چارسادا در شهرستان خیبر پختونخوا پاکستان به طرف مردم تیراندازی کردند که منجر به کشته شدن بیش از ۲۲ تن و جراحت دست کم ۲۰ تن شد. بیش از ۲۰۰ دانشجو از ساختمان‌ها تخلیه شدند و ۴ تن از شلیک کنندگان کشته شدند.

کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز