جاسوسی همسر لوط

در سوره‌ی تحریم، خداوند متعال برای کسانی که کفر ورزیده‌اند، همسر نوح و همسر لوط را به عنوان مَثَلی عبرت‌آموز بیان می‌فرماید. این دو زن در نکاح دو تن از بندگان شایسته و صالح ما بودند، اما به آنان خیانت ورزیدند. این ارتباط و همسری، کوچک‌ترین سودی در برابر عذاب الهی برای آنان نداشت و در نهایت، فرمان یافتند که همراه دیگر دوزخیان وارد آتش شوند. این آیه به وضوح نشان می‌دهد که نزدیکی به افراد صالح، بدون ایمان و عمل صالح، هرگز موجب نجات نخواهد شد.

ماجرای خیانت همسر حضرت لوط علیه السلام به‌صورت عینی در ماجرای ورود فرشتگان به شهر سدوم تجلی یافت. هنگامی که فرشتگان به‌صورت جوانانی زیبارو به خانه‌ی لوط پناه آوردند، همسر آن حضرت بلافاصله اقدام به افشای این خبر برای قوم فاسد و تبهکار خود کرد. او با رفتن بر پشت بام خانه، با ایجاد علامت و سپس افروختن آتش، محل سکونت لوط و حضور مهمانان را به مردم شهر نشان داد. این عمل ناپسند، عادت همیشگی او بود و هر بار که افراد تازه‌واردی برای در امان ماندن از شرّ قوم، به خانه‌ی آن پیامبر پناه می‌آوردند، وی با اطلاع‌رسانی به دشمنان، امنیت مهمانان و شوهرش را به خطر می‌انداخت.

با افشاگری همسر لوط، جماعت فاسد و قانون‌شکن از همه‌سو به سمت خانه‌ی آن پیامبر هجوم آوردند. این حادثه، لوط را سخت مضطرب و اندوهگین ساخت، تا جایی که با بیرون آمدن از خانه، با آنان مواجه شد و گفت: «ای قوم، از خدا بترسید و حیا کنید. مرا نزد مهمانانم شرمنده و خوار نسازید.» این روایت، درس بزرگی است مبنی بر این که خیانت به اهل ایمان و افشای اسرار آنان، حتی اگر در پناه بزرگان دین باشی، عاقبتی جز هلاکت و عذاب الهی در پی نخواهد داشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جاسوسی همسر لوط (قرآن). جاسوسی همسر لوط برای دشمنان کافر تبهکار با گزارش اطلاعات و افشای اسرار آن حضرت صورت می گرفت.
ضرب الله مثلا للذین کفروا امرات نوح وامرات لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صــلحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیــا وقیل ادخلا النار مع الدخلین.(خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می شوند!») (برداشتهای یاد شده با توجه به شان نزول آیه است.)
داستان جاسوسی همسر لوط
فرشتگان از آنجا (در صورت جوانان زیبا) به خانه لوط در آمدند. لوط از دیدن آنان با آن شکل و صورت، ناراحت، دلتنگ و پریشان شد و گفت: امروز، روز دردناکی خواهد بود. وقتی همسر لوط جوانانی با آن قیافه خوش ترکیب و شکل زیبا دید که در خانه آنان پناه گرفته اند، پشت بام خانه رفت و دستها را به هم زد و علامت داد تا قوم را با خبر کند ولی چون کسی متوجه نشد آتش افروخت تا بدین وسیله قوم بدانند جوانانی به خانه لوط آمداند! این عادت ناپسند همسر لوط بود که هر وقت جوانانی وارد شهر می شدند و از بیم آبروی خود پناه به خانه لوط می بردند، او بدانگونه که اشاره نمودیم قوم را آگاه می ساخت. به دنبال آن مردم بی بندو بار و فاسد، به طرف خانه لوط سرازیر می شدند و چه وضع ناگواری که پیش نمی آمد؟در این موقع نیز زن لوط با افروختن آتش، قوم را مطلع ساخت، مردم تبهکار و بی آبرو از هر سو روی به خانه لوط نهادند.لوط به هراس افتاد و از خانه در آمد و راه را بر آنان گرفت و گفت: (ای مردم! از خدا بترسید و شرم کنید و مرا نزد مهمانانم شرمنده منمایید. بیایید با دخترانم ازدواج کنید که آنان برای تاءمین منظور شما پاکترند، آیا یک مرد رشید در میان شما نیست که پندتان دهد و از خدا بترسد؟).قوم گفتند: ای لوط! تو آگاهی که ما میلی به دخترانت نداریم و می دانی که ما چه می خواهیم!لوط که خود را در میان آن جمع فاسد، تنها دید و از هر جهت بی پناه مانده بود گفت: ای کاش! من قدرتی می داشتم که شما را عقب بزنم و یا خود و مهمانانم به پناهگاه محکمی روی می آوردم ولی قوم چنان در فساد فرو رفته بودند که کوچکترین ترتیب اثری به ناله و اندوه لوط نمی دادند. تمایلات نفسانی همچون پرده ای ضخیم جلو گوشها و دیدگان آنان را گرفته، همه را کر و کورکرده بود و در حالی که همچون دیوانگان عربده می کشیدند و سخنان زشت بر زبان می راندند، مانند سیل به طرف خانه لوط هجوم بردند.لوط به سرعت به خانه برگشت و در را محکم بست. مردم سفله و نادان به دنبال لوط به در خانه وی رسیدند و هجوم آوردند که در را بشکنند و به خانه در آیند.لوط در خانه از یک طرف به فکر جوانان زیبا بود که آنان را کجا ببرد و چگونه از دستبرد مردم بی شرم و فاسق نجات دهد و از طرفی در پشت در مردم را پی در پی نصیحت می کرد، باشد که برای آخرین بار دست از هجوم بردارند و او را بیش از آن نیازارند.لوط در میان آن شهر و میان قوم، غریب و بی کس بود، از بی کسی خود ناله می کرد و آرزو می نمود ای کاش نزد عمویش ابراهیم می بود تا با کمک او این مردم هوا پرست آلوده را به سختی تنبیه می کرد.درست در همین هنگام آن دو جوان، خود را معرفی کردند و به لوط گفتند: ای لوط! ما بشر نیستیم بلکه فرشته و فرستادگان خدای توییم آنان هرگز به تو و ما دست نخواهند یافت. سپس فرشتگان اشاره ای کردند و به دنبال آن بیم و هراس بر قوم مستولی شد که گویی همگی نابینا شدند لذا به عقب برگشتند و در حالی که در هم ریخته بودند و به طور نامنظم می گریختند، لوط را تهدید می کردند که سرانجام به حساب او خواهندرسید!
یادآوری
از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدند مگر زنان پیغمبران هم ممکن است خیانتکار باشند که خدا در قرآن می فرماید: (به شوهرانشان خیانت کردند)؟ حضرت فرمود: نه، خیانت به آن معنا نیست که در نظر شماست. خیانت آنان این بود که همسر خوبی برای شوهران خود نبودند و اسرار خانه را به خارج می بردند و همرنگ جماعت شده بودند.

جمله سازی با جاسوسی همسر لوط

آرى همسر لوط كه هرگز دعوت لوط را باور نكرده و با دشمنان او همواره همفكر بود بربام خانه آتشى افروخت و با اين علامت، قوم را از ورود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دپارتمان
دپارتمان
ملک
ملک
مجال
مجال
روزگار
روزگار