تر و تازه کردن

لغت نامه دهخدا

تر و تازه کردن. [ ت َ رُ زَ / زِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرد کردن. ( ناظم الاطباء ). || آراستن و پیراستن و به صفا و جلوه آوردن. خوش و شاداب کردن. رجوع به تر و تازه و تر شود.

فرهنگ فارسی

سرد کردن ٠ یا آراستن و پیراستن و به صفا و جلوه آوردن ٠ خوش و شاداب کردن ٠

جمله سازی با تر و تازه کردن

💡 اين بيان ظاهرى قرآن كريم است و البته راست و درست مى باشد ولى از موادى كه مولودتفكر اجتماعى انسان است تاءليف و تنظيم شده تا فايده اش عمومى تر و شعاع عملشوسيعتر باشد.

💡 فرو باریدم آب حسرت از چشمِ تر و گفتم که هرگز من ندیدم از تو یاری سست‌پیمان‌تر

💡 اينان اخلاقى همواره و ملايم و طبيعتى نرم و متواضع دارند، روانشان از سنگ سخت محكمتر است و در رفتار با مردم از بندگان زرخريد، افتاده تر و خاضع تر.

💡 کاتولوس، از لزبیا دعوت به زندگی مشترک و بی پیرایه و سرشار از عشق می‌کند و اینکه زندگی کوتاه تر و بی ارزش تر از آن است که بی احساس از عشقی خالص سپری شود:

💡 من از دماغ بریدم امید و از سر نیز تو را دماغ تر و تازه مرتجاست بخسب

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز